«تصویر شناسی» میدان نقش جهان اصفهان از منظر سفرنامه های دوره صفوی
«تصویرشناسی» از شاخههای هنر و ادبیات تطبیقی است و موضوع آن، بررسی فرهنگ خودی در ادبیات دیگری و فرهنگ دیگری در ادبیات خودی است. در مطالعات تصویرشناسانه، فرض بر این است که تصویرپردازی از دیگری، آمیخته با دیدگاه اگزوتیکی است که بر مبنای کلیشهها و استروتایپها از جامعه دیگری، شکل گرفته است. دوره صفوی...
Main Author: | |
---|---|
Format: | Article |
Language: | English |
Published: |
Iranian Scientific Association of Visual Arts
2018-02-01
|
Series: | مبانی نظری هنرهای تجسمی |
Subjects: | |
Online Access: | https://jtpva.alzahra.ac.ir/article_3989_f9cd3abce56d6b60ed81b05cb8b77867.pdf |
Summary: | «تصویرشناسی» از شاخههای هنر و ادبیات تطبیقی است و موضوع آن، بررسی فرهنگ خودی در ادبیات دیگری و فرهنگ دیگری در ادبیات خودی است. در مطالعات تصویرشناسانه، فرض بر این است که تصویرپردازی از دیگری، آمیخته با دیدگاه اگزوتیکی است که بر مبنای کلیشهها و استروتایپها از جامعه دیگری، شکل گرفته است. دوره صفوی آغاز روابط جدید میان ایران و اروپا است. از این رو، سفرنامههای این دوره بهعنوان متون ادبی، بیانگر بازنمایی تصاویر غربیان از زندگی، هنر و فرهنگ ایران و محل مناسبی برای نمایش دیدگاه قالبی و فرادستی نسبت به هنر و فرهنگ ایران است. از آنجا که نویسندگان موجوداتی منفرد و مستقل نیستند، و بیش از هر چیز، متعلق به تاریخ جامعهای هستند که هویتشان را شکل داده است؛ بازخوانی تصویرپردازی سفرنامهنویسان غربی از جلوههای هنر اصفهان، میتواند به شناخت زمینههای استعماری و دیرینهشناسی تقابل فرهنگی شرق و غرب، یاری رساند.این پژوهش از نوع تاریخی-تحلیلی و نحوه گردآوری اطلاعات، اسنادی(کتابخانهای) است. مقاله حاضر قصد دارد به مطالعه تصویرشناسانه هنر اصفهان از دیدگاه سفرنامهنویسانی نظیر شاردن، کمپفر، سانسون، تاورنیه و ... بپردازد. نتیجه آنکه، عموم غربیان در سفرنامههای خود، حتی در جایی که زبان به ستایش فرهنگ و هنر ایرانی میگشایند، آن را با نمونههای غربی مقایسه میکنند؛ گویی هنر و هنرمندان غرب را مبدأ خلاقیت و هنرپروری در نظر گرفتهاند. از سوی دیگر، مبدأ شکلگیری هنر ایران را دیدگاههای کلیشهای درباره شرقیان میدانند که شامل صفاتی نظیر حسادت، کینهتوزی و .... است. |
---|---|
ISSN: | 2538-5666 2676-6701 |