سیر تحوّل زیباییشناسی طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان
طبیعت در فرهنگ و هنر و بهویژه نگارگری ایرانی نقش و جایگاه مهمّی دارد. به همین دلیل، این پژوهش با مطالعه منابع مکتوب و تاریخی، به تحلیل و بررسی جایگاه و چگونگی تغییر سیر زیباییشناختی طبیعت، بهمنزله یکی از ارکان نگارههای ایرانی در مکتب اصفهان میپردازد. پیشفرض این پژوهش نیز این بوده است که طبیعت...
Main Author: | |
---|---|
Format: | Article |
Language: | fas |
Published: |
Alzahra University
2013-03-01
|
Series: | Jilvah-i hunar |
Online Access: | https://jjhjor.alzahra.ac.ir/article_37_05a37ff46259a9068f3a5189c4ee564f.pdf |
id |
doaj-d3013dc6a5b1473f8d471ee4984361ca |
---|---|
record_format |
Article |
spelling |
doaj-d3013dc6a5b1473f8d471ee4984361ca2020-11-25T01:44:06ZfasAlzahra UniversityJilvah-i hunar1607-98682538-256X2013-03-0151779010.22051/jjh.2013.3737سیر تحوّل زیباییشناسی طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهانالهام عصارکاشانیطبیعت در فرهنگ و هنر و بهویژه نگارگری ایرانی نقش و جایگاه مهمّی دارد. به همین دلیل، این پژوهش با مطالعه منابع مکتوب و تاریخی، به تحلیل و بررسی جایگاه و چگونگی تغییر سیر زیباییشناختی طبیعت، بهمنزله یکی از ارکان نگارههای ایرانی در مکتب اصفهان میپردازد. پیشفرض این پژوهش نیز این بوده است که طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان، تا حدّ زیادی کارکرد سابق خود را ازدست میدهد و در بسیاری از نگارهها از اهمیت نقش آن در ساختار اصلی نگاره کاسته میشود. طبیعت بهمنزله یکی از مهمترین نمودهای نگارگری ایران، همواره نزد نگارگر ایرانی جایگاه مهمّی داشته است و جلوه شورانگیز آن را تقریباً در همه نگارههای ایرانی میتوان دید. ولی نمود عینی و زیباییشناختی طبیعت در نگارگری و بهویژه تکنگارههای مکتب اصفهان، جلوهای متفاوت با سنّت نگارگری پیش از آن دارد و از آن جایگاه آرمانی و بهشتی پیشین برخوردار نیست؛ حتی نقش آن گاهی تا حدّ پسزمینه فرو کاسته میشود یا بهکلّی از نگارهها حذف میشود. در مجموع، طبیعت در این مکتب مانند گذشته از تناسب مکمّلی با دیگر عناصر نگارهها (مثل انسان و معماری) برخوردار نیست. علت چنین چیزی را میتوان در تحولات تاریخی، شرایط فرهنگی و اجتماعی، رواج نیافتن کتابآرایی درباری، ارتباط ایران با فرهنگ غرب، سنّت نقاشی متأخر گورکانیان هند و ارمنیان ساکن اصفهان، همچنین تغییر الگوهای زیباییشناختی نگارگر ایرانی جستجو کرد. در واقع، از این به بعد، نگارگر ایرانی سیر تحوّل نگارههای خود را به سوی نوعی انسانگرایی در نقاشی و در ابعاد کلّی، در اندیشه و فرهنگ ایرانی سوق میدهدhttps://jjhjor.alzahra.ac.ir/article_37_05a37ff46259a9068f3a5189c4ee564f.pdf |
collection |
DOAJ |
language |
fas |
format |
Article |
sources |
DOAJ |
author |
الهام عصارکاشانی |
spellingShingle |
الهام عصارکاشانی سیر تحوّل زیباییشناسی طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان Jilvah-i hunar |
author_facet |
الهام عصارکاشانی |
author_sort |
الهام عصارکاشانی |
title |
سیر تحوّل زیباییشناسی طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان |
title_short |
سیر تحوّل زیباییشناسی طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان |
title_full |
سیر تحوّل زیباییشناسی طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان |
title_fullStr |
سیر تحوّل زیباییشناسی طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان |
title_full_unstemmed |
سیر تحوّل زیباییشناسی طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان |
title_sort |
سیر تحوّل زیباییشناسی طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان |
publisher |
Alzahra University |
series |
Jilvah-i hunar |
issn |
1607-9868 2538-256X |
publishDate |
2013-03-01 |
description |
طبیعت در فرهنگ و هنر و بهویژه نگارگری ایرانی نقش و جایگاه مهمّی دارد. به همین دلیل، این پژوهش با مطالعه منابع مکتوب و تاریخی، به تحلیل و بررسی جایگاه و چگونگی تغییر سیر زیباییشناختی طبیعت، بهمنزله یکی از ارکان نگارههای ایرانی در مکتب اصفهان میپردازد. پیشفرض این پژوهش نیز این بوده است که طبیعت در تکنگارههای مکتب اصفهان، تا حدّ زیادی کارکرد سابق خود را ازدست میدهد و در بسیاری از نگارهها از اهمیت نقش آن در ساختار اصلی نگاره کاسته میشود. طبیعت بهمنزله یکی از مهمترین نمودهای نگارگری ایران، همواره نزد نگارگر ایرانی جایگاه مهمّی داشته است و جلوه شورانگیز آن را تقریباً در همه نگارههای ایرانی میتوان دید. ولی نمود عینی و زیباییشناختی طبیعت در نگارگری و بهویژه تکنگارههای مکتب اصفهان، جلوهای متفاوت با سنّت نگارگری پیش از آن دارد و از آن جایگاه آرمانی و بهشتی پیشین برخوردار نیست؛ حتی نقش آن گاهی تا حدّ پسزمینه فرو کاسته میشود یا بهکلّی از نگارهها حذف میشود. در مجموع، طبیعت در این مکتب مانند گذشته از تناسب مکمّلی با دیگر عناصر نگارهها (مثل انسان و معماری) برخوردار نیست. علت چنین چیزی را میتوان در تحولات تاریخی، شرایط فرهنگی و اجتماعی، رواج نیافتن کتابآرایی درباری، ارتباط ایران با فرهنگ غرب، سنّت نقاشی متأخر گورکانیان هند و ارمنیان ساکن اصفهان، همچنین تغییر الگوهای زیباییشناختی نگارگر ایرانی جستجو کرد. در واقع، از این به بعد، نگارگر ایرانی سیر تحوّل نگارههای خود را به سوی نوعی انسانگرایی در نقاشی و در ابعاد کلّی، در اندیشه و فرهنگ ایرانی سوق میدهد |
url |
https://jjhjor.alzahra.ac.ir/article_37_05a37ff46259a9068f3a5189c4ee564f.pdf |
work_keys_str_mv |
AT ạlhạmʿṣạrḵạsẖạny syrtḥwlzybạyysẖnạsyṭbyʿtdrtḵngạrhhạymḵtbạṣfhạn |
_version_ |
1725029886833197056 |