رابطۀ متقابل دین و اسطوره در پدیدارشناسی دینی الیاده و روانشناسی تحلیلی یونگ

از مفاهیم اساسی در روانشناسی تحلیلی یونگ، ضمیر ناخودآگاه جمعی، کهن‌الگوها و اساطیر مشترک در ضمیر ناخودآگاه تمامی انسان‌هاست. از دیدگاه یونگ، دین تجربۀ قدسی است که در ضمیر ناخودآگاه جمعی شکل می‌گیرد و همین بخش از ناخودآگاه است که کهن‌الگوها را نیز در خود جای می‌دهد. یونگ معتقد است اگر دین معنایی داشت...

Full description

Bibliographic Details
Main Authors: علیرضا خواجه گیر, سوسن ایزدی دستنایی, پروین فروزنده
Format: Article
Language:fas
Published: University of Isfahan 2020-05-01
Series:Comparative Theology
Subjects:
Online Access:https://coth.ui.ac.ir/article_24994_7829ea610303cfef08ad54c92c455c98.pdf
Description
Summary:از مفاهیم اساسی در روانشناسی تحلیلی یونگ، ضمیر ناخودآگاه جمعی، کهن‌الگوها و اساطیر مشترک در ضمیر ناخودآگاه تمامی انسان‌هاست. از دیدگاه یونگ، دین تجربۀ قدسی است که در ضمیر ناخودآگاه جمعی شکل می‌گیرد و همین بخش از ناخودآگاه است که کهن‌الگوها را نیز در خود جای می‌دهد. یونگ معتقد است اگر دین معنایی داشته باشد، باید این معنا را در اتصال آن با اسطوره‌ها جست‌‌وجو کرد. او زبان دین را زبانی نمادین می‌داند که برای کشف حقیقت آن باید این نمادها را رمزگشایی کرد. میرچا الیاده نیز با رویکردی پدیدارشناسانه و هرمنوتیکی به بیان اسطوره و نماد می‌پردازد. او بر این باور است که دین به تجربۀ امر قدسی اشاره دارد و عملکرد دین به ظهور امر مقدس کمک می‌کند تا در ظرف طبیعت، مظاهر طبیعی و تاریخ آشکار شود. از دیدگاه او، اسطوره با آفرینش در ارتباط است. او اسطوره را الگویی برای اعمال دقیقاً دینی می‌داند که برای یافتن منشأ دین باید سراغ آن رفت؛ بنابراین، ارائۀ تعریفی واحد و پذیرفته‌شدۀ همگان از اسطوره، امری دشوار است. با وجود این، اسطوره را روایتی از تاریخ قدسی در نظر می‌گیرد و آن را مرتبط با حادثه‌ای قرار می‌دهد که در زمان ازلی اتفاق افتاده و جوهر و خمیرمایۀ اصلی دین است. در این مقاله با رویکردی توصیفی‌تطبیقی رابطۀ دین و اسطوره از دیدگاه یونگ و الیاده به تصویر کشیده شده است.
ISSN:2008-9651
2322-3421