برداشت کمینه‌گرا از زمان حال در رمان طلوع یا روزهای روشن از فیلیپ دلرم

در رمان <em>طلوع یا روزهای روشن</em> راوی تلاش می­کند تا زمان سپری شده را دوباره بازبینی کند تا زمان حال را با قدرت نگاه گذشته زندگی کند. اما هدف نهایی او متوقف کردن زمان است، با به چرخش در آوردن جریان آن و بی­حرکت کردنش، به کمک داستانی که مشخصه­اش پیچ و تاب دادن­های زمانی است و بر روی ل...

Full description

Bibliographic Details
Main Author: نادیا بن آید گرگوری
Format: Article
Language:fra
Published: University of Tabriz 2019-09-01
Series:Recherches en Langue et Littérature Françaises
Subjects:
Online Access:https://france.tabrizu.ac.ir/article_9288_0f3981bb313349e391c5ce66e9a2a746.pdf
Description
Summary:در رمان <em>طلوع یا روزهای روشن</em> راوی تلاش می­کند تا زمان سپری شده را دوباره بازبینی کند تا زمان حال را با قدرت نگاه گذشته زندگی کند. اما هدف نهایی او متوقف کردن زمان است، با به چرخش در آوردن جریان آن و بی­حرکت کردنش، به کمک داستانی که مشخصه­اش پیچ و تاب دادن­های زمانی است و بر روی لحظه­های شاد متمرکز شده است، یا متوقف کردنش با نگاهی مملو از تکنیک­های تصویری و عکاسی است تا رؤیای فیلیپ دلرم تحقق یابد. «محبوس کردن زمان در یک حباب». نویسندة کمینه­گرا به لطف نوشتاری که به رقابت هنر می­رود، موفق می­شود حس و حال لحظه­های سادة زندگی را تداعی کند. این مقاله بر آن است تا نشان دهد چگونه اخلاق مینیمالیستی که خود روش خاصی برای بودن در جهان است، با بازشناختن زمان حال به عنوان یک زمان منحصر به فرد و با بازشناختن جهان روزمره به عنوان تنها فضای تحقق امور ممکن به یک زیبایی­شناسی حقیقی تبدیل می­شود.
ISSN:2251-7987
2588-7041