پلورالیزم هستی شناختی و معرفت شناختی در فلسفه‌ کارل یاسپرس

کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در صدد است تا ناپیوستگی و شکافی را که در معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی فلسفه‌های رایج پیشین وجود داشت با بازشناسی قلمرو هستی پر کند. اشتباه فلسفه‌های پیشین در این بود که با یگانه دانستن قلمرو هستی سعی داشتند با ابزار معرفتی واحدی که آن را حق می‌دانستند به شناخت ح...

Full description

Bibliographic Details
Format: Article
Language:fas
Published: University of Zanjan 2010-02-01
Series:Ta̓ammulāt-i Falsafī
Subjects:
Online Access:http://phm.znu.ac.ir/article_19515_591ed2903ef06011dbd527371461571f.pdf
Description
Summary:کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در صدد است تا ناپیوستگی و شکافی را که در معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی فلسفه‌های رایج پیشین وجود داشت با بازشناسی قلمرو هستی پر کند. اشتباه فلسفه‌های پیشین در این بود که با یگانه دانستن قلمرو هستی سعی داشتند با ابزار معرفتی واحدی که آن را حق می‌دانستند به شناخت حقیقت از غیر حقیقت بپردازند. به عقیده یاسپرس هستی دارای قلمرو‌های متعدد است که هر یک از آنها ابزار شناختی خاصی نیاز دارند. وی شش وجه برای هستی باز می‌شناسد: هستی آ‌ن‌جائی یا جهان،‌ هستی خودی یا وجود انسان که دارای چهار بخش دازین، آگاهی کلی، روح و هستی است و هستی فی نفسه یا ترانسندنس. این وجوه مختلف هستی به روشهای متفاوتی شناسایی می‌شوند. دازاین موضوع علوم تجربی و پوزیتیویسم و پراگماتیسم است. آگاهی کلی یعنی آن‌چه با عقل ادراک می‌شود.ذهن موضوع راسیونالیست هگل است.هستی، سرچشمه اصلی حقیقت‌ها و موضوع فلسفه اگزیستانسیالیسم است.جهان، حقیقت خارج از ما که با عقل وحس کشف می‌شود.ترانسندنسباشندة فراتر از جهان، برترین وجود و عالیترین حقیقت؛ حقیقتی که فقط انسان هستی‌دار می‌تواند به آن برسد و با حس و عقل قابل درک نیست.
ISSN:2228-5253
2588-3615