بحثی دربارة واقعیت رویدادها در فلسفة زمان؛ بررسی انگارة واقعیت نسبی در مناقشه بر سر ناسازگاری مدل پویای واقعیت و نظریة نسبیت خاص
فلسفة زمان در قرن بیستم، در یک تقسیمبندی کلی، شاهد تقابل میان دو گروه از نظریهپردازان بوده است. نظریهپردازان A که به مدل پویای واقعیت باور دارند و نظریهپردازان B که به مدل ایستای واقعیت معتقدند. در گذر زمان مخصوصا پس از انتشار مقالة پرنفوذ پاتنم با عنوان «زمان و هندسة فیزیکی» در سال 1967، بحث ا...
Main Author: | |
---|---|
Format: | Article |
Language: | English |
Published: |
University of Tabriz
2019-05-01
|
Series: | Philosophical Investigations |
Subjects: | |
Online Access: | https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_8024_5d1d7e6c7fdd4c4103daaa6768af961d.pdf |
Summary: | فلسفة زمان در قرن بیستم، در یک تقسیمبندی کلی، شاهد تقابل میان دو گروه از نظریهپردازان بوده است. نظریهپردازان A که به مدل پویای واقعیت باور دارند و نظریهپردازان B که به مدل ایستای واقعیت معتقدند. در گذر زمان مخصوصا پس از انتشار مقالة پرنفوذ پاتنم با عنوان «زمان و هندسة فیزیکی» در سال 1967، بحث از یکی از مشهورترین نظریات علمی قرن بیستم (نظریة نسبیت خاص) وارد مجادلات میان فلاسفة زمان شد. برخی فلاسفه استدلال کردند که این نظریه با مدل پویای واقعیت ناسازگار است. در واکنش، برخی طرفداران مدل پویای واقعیت تلاش کردند با اِعمال تغییراتی متافیزیکی در مدل پویا آن را با نظریة نسبیت خاص سازگار کنند. با این حال، مهمترین پیامد این راهکار کنار گذاشتن «واقعیت مطلق» است. از نظر منتقدین، سازگار کردن مدل پویا با نظریة نسبیت خاص هرچند امکانپذیر است، اما به هزینة از دست رفتن انگارة شهودی واقعیت و پذیرش انگارهای غیرشهودی از آن است. در این مقاله تلاش میشود پس از بررسی این موضوع: چرا سازگار کردن مدل پویای واقعیت با نسبیت خاص مستلزم نسبی شدن مفهوم واقعیت است؟ استدلال شود که نسبی شدن واقعیت صرفاً غیرشهودی نیست، بلکه علاوه بر آن، واجد هزینهای ناموجه و نیز متضمن نوعی ناسازگاری است. |
---|---|
ISSN: | 2251-7960 2423-4419 |