Equality: the Basis of Rule of Law and Peace

Legal concepts are linked together like a chain and so, obviously in macro analysis, each of them will not be independent of other concepts. Rule of Law, is one of the modern theories of public law and one of its foundations. The existence of this theory has altered the concepts of public law and...

Full description

Bibliographic Details
Main Author: MohammadReza Vijeh
Format: Article
Language:English
Published: Mofid University 2015-04-01
Series:حقوق بشر
Subjects:
Online Access:http://humanrights.mofidu.ac.ir/article_23638_de4c3e7f4e776cc06761ed9696adda50.pdf
Description
Summary:Legal concepts are linked together like a chain and so, obviously in macro analysis, each of them will not be independent of other concepts. Rule of Law, is one of the modern theories of public law and one of its foundations. The existence of this theory has altered the concepts of public law and made its interactions with philosophical and international concepts easier. So in macro-analysis of fundamental rights or peace, as key concepts, we will be forced to explain their relationship to the rule of law. The realization of the rule of law as one of the characteristics of modern society requires the realization of the elements that make it up. One of these elements is the support of fundamental rights which justifies a lot of the principles of public law. At the same time, the protection of their fundamental rights requires some preliminaries including equality and legal security. The equality plays a more important role; because in the domestic field the lack of equality causes major damage to the protection of fundamental rights and in the international field equality also relates to the realization of peace and different methods to strengthen it. But why have we chosen equality from the elements of the rule of law, to analyze the connection to other concepts? Certainly the multilateral function of equality and its profound relation with other concepts is considered the main reason for this choice. We know that the principle of equality is used as a tool to apply social justice in public law. The dual function of equality in the rule of law and also social justice is such that it can be said that this institution counts as a bridge between the constituent elements of the rule of law and social justice. So firstly, the main question in this article would be that, what is the status of equality in the rule of law. Secondly, we will discuss the function of equality as the consequent of social justice and will investigate its relationship with the rule of justice. It is clear that of comparison of equality and social justice in the Western and Islamic law would not be useless in this regard. Finally explanation of the relationship between peace and the two said concepts and the role of equality as a connection between them, will form the final part of this analysis. مفاهیم حقوقی بسان زنجیره‌ای به یکدیگر وابسته‌اند و از این روی، بدیهی است در تحلیل کلان هر یک از آن‌ها از دیگر مفاهیم بی‌نیاز نخواهیم بود. حکومت قانون از نظریه‌های نوین حقوق عمومی و از مبانی آن به شمار می‌رود. وجود این نظریه موجب دگرگونی مفاهیم حقوق عمومی و نیز تعامل سهل‌تر آن‌ها با مفاهیم فلسفی و بین‌المللی شده است. بنابراین در تحلیل کلان حقوق بنیادین یا صلح، به عنوان مفاهیمی کلیدی، ناچار از تبیین ارتباط آن‌ها با حکومت قانون خواهیم بود. تحقق حکومت قانون به عنوان یکی از شاخص‌های جامعة مدرن مستلزم تحقق عناصری است که آن را تشکیل می‌دهند. یکی از این عناصر حمایت از حقوق بنیادین است که بسیاری از اصول حاکم بر حقوق عمومی را توجیه می‌کند. در عین حال، حمایت از حقوق بنیادین خود نیازمند مقدماتی است که برابری و امنیت حقوقی از آن جمله‌اند. در این میان برابری نقش بسیار مهم‌تری را ایفاء می‌کند. زیرا در عرصة داخلی فقدان برابری به حمایت از حقوق بنیادین آسیبی عمده وارد می‌آورد و در عرصة حقوق بین‌الملل نیز با تحقق صلح و شیوه‌های گوناگون تقویت آن ارتباط می‌یابد. اما چرا از میان عناصر حکومت قانون برابری را برای تحلیل ارتباط با مفاهیم دیگر برگزیده‌ایم؟ به یقین کارکرد چند جانبة برابری و ارتباط عمیق آن با دیگر مفاهیم دلیل عمدة این گزینش قلمداد می‌شود. می‌دانیم که اصل برابری در حقوق عمومی به مثابة ابزاری برای تحقق عدالت اجتماعی به کار گرفته می‌شود. کارکرد دوگانة برابری در حکومت قانون و نیز عدالت اجتماعی به گونه‌ای است که می‌توان گفت که این نهاد به مثابه پل ارتباطی عناصر تشکیل‌دهندة حکومت قانون و عدالت اجتماعی به شمار می‌رود. ارکان تشکیل‌دهندة برابری در سطح بین‌المللی نیز نمود می‌یابند و کارکرد داخلی اصل برابری در داخل دولت - کشورها می‌تواند به مثابه الگویی برای اعضای جامعه بین‌المللی قرار گیرد. بی‌گمان، روابط مبتنی بر برابری در رابطةدولت - کشورها به تقویت صلح منتهی خواهد شد. پس برابری به عنوان عنصری بنیادین می‌تواند در ارتباط میان حکومت قانون و صلح نیز در جامعه و در سطح کلان بین‌المللی مؤثر باشد. بنابراین، پرسش اساسی ما در این مقال این خواهد بود که در وهلة نخست جایگاه برابری در حکومت قانون کجاست. در وهلة دوم به کارکرد برابری به عنوان برآیند عدالت اجتماعی می‌پردازیم و ارتباط آن را با حکومت قانون می‌کاویم. بدیهی است که تطبیق برابری و عدالت اجتماعی در حقوق غرب و حقوق اسلامی در این رهگذر بی‌فایده نخواهد بود. سرانجام تبیین ارتباط دو مفهوم فوق با صلح و نقش برابری به عنوان حلقة واسط آن‌ها بخش پایانی این تحلیل را تشکیل خواهد داد
ISSN:2423-6489
2538-6360