تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد
اصل تعیین سرنوشت یکی از اصول پایه حقوق بینالملل معاصر است. این اصل در ماده یک منشور و در زمره اهداف و مقاصد ملل متحد ذکر شده؛ منشور از حق تعیین سرنوشت بهعنوان یکی از مبانی و پایههای روابط دوستانه و مسالمتآمیز بین دولتها و ملتها یاد کرده است. با اینحال اصل مزبور فاقد آن استحکامی است که اصول دیگر...
Main Author: | |
---|---|
Format: | Article |
Language: | fas |
Published: |
CILA
2007-01-01
|
Series: | Majallah-i Huqūqī-i Biyn/al-milalī-i |
Online Access: | http://www.cilamag.ir/article_17788_2de98c9867f8d4bd5ac25d27e641d587.pdf |
id |
doaj-9a0d58403b1d4a419c401c252a89b08b |
---|---|
record_format |
Article |
spelling |
doaj-9a0d58403b1d4a419c401c252a89b08b2020-11-24T22:57:39ZfasCILAMajallah-i Huqūqī-i Biyn/al-milalī-i2251-614X2251-614X2007-01-0124شماره 36 (بهار و تابستان)9514210.22066/cilamag.2007.1778817788تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحدمهناز اخوان خرازیان0کارشناسی ارشد دیپلماسی و سازمانهای بینالمللی و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه تهراناصل تعیین سرنوشت یکی از اصول پایه حقوق بینالملل معاصر است. این اصل در ماده یک منشور و در زمره اهداف و مقاصد ملل متحد ذکر شده؛ منشور از حق تعیین سرنوشت بهعنوان یکی از مبانی و پایههای روابط دوستانه و مسالمتآمیز بین دولتها و ملتها یاد کرده است. با اینحال اصل مزبور فاقد آن استحکامی است که اصول دیگری همچون اصل عدم توسل به زور یا اصل برابری حاکمیتها یا اصل عدم مداخله از آن برخوردارند. موقعیت حقوقی این اصل تا مدتها محل تردید بود. آیا اصل تعیین سرنوشت اصلی سیاسی بود یا یک اصل حقوقی ؟ تدوین میثاقین پاسخی برای این پرسش فراهم کرد. حق تعیین سرنوشت بهخصوص از زمان تدوین میثاقین، بهعنوان حق مردم برای تعیین نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در چارچوب آن زندگی میکنند، تعریف شد. تا مدتها بحث بر سر این بود که "Self" در عبارت "Self-Determination" به چه کسانی اطلاق میشود؟ پاسخها محدود بود: مردم مستعمرات، مردم سرزمینهای تحت سلطه بیگانه و گروههای نژادی تحت سلطه رژیم نژادپرست. آیا تعریف عبارت " Self " به همینجا و به همین مقدار ختم میشد؟ پایان جنگ سرد، همانطورکه بسیاری از اصول حقوق بینالملل را تحت تأثیر تحولات جدید و بیسابقهای قرار داد، بر اصل تعیین سرنوشت نیز تأثیر چشمگیری داشت. توجه روزافزون به مسئله دموکراسی، ارزشهای حکومت دموکراتیک و حقوق بشر از یکسو و حقوق اقلیتها از سوی دیگر، دامنه مفهومی این اصل را غنی کرد و به آن استحکام بخشید. اکنون مرکز ثقل پرسش در خصوص اصل تعیین سرنوشت تغییر کرده بود؛ اگر قبلا بر سر تعیین مفهوم "Self" اختلاف نظر وجود داشت، اکنون این سؤال مطرح بود که « مردم» ـ با توجه بهمعانی مختلفی که در موقعیتهای مختلف بر آن بار میشود ـ بر اساس حق تعیین سرنوشتش تا چه حد و در چه حوزههایی میتواند برای خود تعیینکننده باشد؟ در این مقاله سعی شده تا حد ممکن به این پرسشها پاسخ داده شود.http://www.cilamag.ir/article_17788_2de98c9867f8d4bd5ac25d27e641d587.pdf |
collection |
DOAJ |
language |
fas |
format |
Article |
sources |
DOAJ |
author |
مهناز اخوان خرازیان |
spellingShingle |
مهناز اخوان خرازیان تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد Majallah-i Huqūqī-i Biyn/al-milalī-i |
author_facet |
مهناز اخوان خرازیان |
author_sort |
مهناز اخوان خرازیان |
title |
تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد |
title_short |
تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد |
title_full |
تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد |
title_fullStr |
تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد |
title_full_unstemmed |
تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد |
title_sort |
تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد |
publisher |
CILA |
series |
Majallah-i Huqūqī-i Biyn/al-milalī-i |
issn |
2251-614X 2251-614X |
publishDate |
2007-01-01 |
description |
اصل تعیین سرنوشت یکی از اصول پایه حقوق بینالملل معاصر است. این اصل در ماده یک منشور و در زمره اهداف و مقاصد ملل متحد ذکر شده؛ منشور از حق تعیین سرنوشت بهعنوان یکی از مبانی و پایههای روابط دوستانه و مسالمتآمیز بین دولتها و ملتها یاد کرده است. با اینحال اصل مزبور فاقد آن استحکامی است که اصول دیگری همچون اصل عدم توسل به زور یا اصل برابری حاکمیتها یا اصل عدم مداخله از آن برخوردارند. موقعیت حقوقی این اصل تا مدتها محل تردید بود. آیا اصل تعیین سرنوشت اصلی سیاسی بود یا یک اصل حقوقی ؟ تدوین میثاقین پاسخی برای این پرسش فراهم کرد.
حق تعیین سرنوشت بهخصوص از زمان تدوین میثاقین، بهعنوان حق مردم برای تعیین نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در چارچوب آن زندگی میکنند، تعریف شد. تا مدتها بحث بر سر این بود که "Self" در عبارت "Self-Determination" به چه کسانی اطلاق میشود؟ پاسخها محدود بود: مردم مستعمرات، مردم سرزمینهای تحت سلطه بیگانه و گروههای نژادی تحت سلطه رژیم نژادپرست. آیا تعریف عبارت " Self " به همینجا و به همین مقدار ختم میشد؟
پایان جنگ سرد، همانطورکه بسیاری از اصول حقوق بینالملل را تحت تأثیر تحولات جدید و بیسابقهای قرار داد، بر اصل تعیین سرنوشت نیز تأثیر چشمگیری داشت. توجه روزافزون به مسئله دموکراسی، ارزشهای حکومت دموکراتیک و حقوق بشر از یکسو و حقوق اقلیتها از سوی دیگر، دامنه مفهومی این اصل را غنی کرد و به آن استحکام بخشید. اکنون مرکز ثقل پرسش در خصوص اصل تعیین سرنوشت تغییر کرده بود؛ اگر قبلا بر سر تعیین مفهوم "Self" اختلاف نظر وجود داشت، اکنون این سؤال مطرح بود که « مردم» ـ با توجه بهمعانی مختلفی که در موقعیتهای مختلف بر آن بار میشود ـ بر اساس حق تعیین سرنوشتش تا چه حد و در چه حوزههایی میتواند برای خود تعیینکننده باشد؟ در این مقاله سعی شده تا حد ممکن به این پرسشها پاسخ داده شود. |
url |
http://www.cilamag.ir/article_17788_2de98c9867f8d4bd5ac25d27e641d587.pdf |
work_keys_str_mv |
AT mhnạzạkẖwạnkẖrạzyạn tḥwlḥqtʿyynsrnwsẖtdrcẖạrcẖwbmllmtḥd |
_version_ |
1725649921247281152 |