تحلیل معناشناختی تایپوگرافی فارسی در نسبت میان دال و مدلول

ریشه‌های عمیق معناشناختی نظام‌های نوشتاری چون تایپوگرافی فارسی را می‌توان در مناسبات میان دال و مدلول و در راستای ارائه تکنیک‌های متفاوت، با تکیه بر قواعد هم‌نشینی و جانشینی عناصر جستجو کرد. دال، علامت نوشتاری یا گفتاری است که مفهوم برخاسته از آن مدلول نامیده می‌شود. همچنین منظور از هم‌نشینی و جانشی...

Full description

Bibliographic Details
Main Authors: امیررضا استخریان حقیقی, ستاره احسنت
Format: Article
Language:English
Published: Iranian Scientific Association of Visual Arts 2019-08-01
Series:مبانی نظری هنرهای تجسمی
Subjects:
Online Access:https://jtpva.alzahra.ac.ir/article_4216_d2d12ac17cff61a2b3f8924d6ce89d94.pdf
Description
Summary:ریشه‌های عمیق معناشناختی نظام‌های نوشتاری چون تایپوگرافی فارسی را می‌توان در مناسبات میان دال و مدلول و در راستای ارائه تکنیک‌های متفاوت، با تکیه بر قواعد هم‌نشینی و جانشینی عناصر جستجو کرد. دال، علامت نوشتاری یا گفتاری است که مفهوم برخاسته از آن مدلول نامیده می‌شود. همچنین منظور از هم‌نشینی و جانشینی، رسیدن به ادعای همانندی و یکسانی در نمایش دال‌هاست که منجر به ایجاد ارتباط متفاوت میان آنها شده و مدلول‌های بدیعی را در سایۀ روش‌های تجسمی متنوع جلوه‌گر می‌سازد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل معناشناختی تایپوگرافی فارسی در نسبت میان دال و مدلول است که به روش توصیفی– تحلیلی و مبتنی بر مطالعه کتابخانه‌ای و نمونه‌های موردیِ آثار صورت می‌پذیرد. همچنین به دنبال پاسخ این پرسش است که؛ چگونه نسبت میان دال و مدلول در تایپوگرافی فارسی قابل طبقه‌بندی می‌باشد و همچنین دریافت معنا در تفاوت حاصل از هم‌نشینی و جانشینی دال‌ها، مبتنی بر چه روش‌های تجسمی است؟ نتایج نشان داد که تایپوگرافی فارسی از چنان قابلیت‌های تجسمی برخوردار است که در رسالت رسانه‌ای خویش، با تکیه بر چینش حروف به عنوان دال‌های تصویری و خوانش آنها در قالب دال‌های نوشتاری می‌توان به مدلول‌های مشترک و یا متمایز در آن دست یافت. تحقق این امر به واسطه ایجاد طبقه‌بندی مناسب میان دال و مدلول از حیث بررسی تفاوت‌ها و یکسانی میان آنها ممکن می‌باشد که منجر می‌شود مخاطب در مواجهه با آن، معنای ژرف آن را نیز دریابد.
ISSN:2538-5666
2676-6701