تحلیل پدیدارشناختی نماد در اندیشۀ آلفرد شوتز
نماد یکی از اصطلاحهای رایج در حوزۀ علوم انسانی است که در تحلیلهای مربوط به مردمشناسی، روانکاوی، هرمنوتیک و ادبیات به مثابۀ مفهومی بنیادین به شمار میرود. به همین سبب، بحث دربارۀ جایگاه، اهمیّت و ساز و کار درونی نماد در حوزههای متفاوت از مرتبة ویژهای برخوردار است. با وجود این، تا جاییکه نگارند...
Main Author: | |
---|---|
Format: | Article |
Language: | fas |
Published: |
Alzahra University
2018-11-01
|
Series: | زبان پژوهی |
Subjects: | |
Online Access: | http://jlr.alzahra.ac.ir/article_2617_ac845dd059b01b418ea0a0202c994d20.pdf |
Summary: | نماد یکی از اصطلاحهای رایج در حوزۀ علوم انسانی است که در تحلیلهای مربوط به مردمشناسی، روانکاوی، هرمنوتیک و ادبیات به مثابۀ مفهومی بنیادین به شمار میرود. به همین سبب، بحث دربارۀ جایگاه، اهمیّت و ساز و کار درونی نماد در حوزههای متفاوت از مرتبة ویژهای برخوردار است. با وجود این، تا جاییکه نگارنده کاویده است پژوهشی که به صورت مستقل موضوع نماد را از چشمانداز پدیدارشناسی بررسی کرده باشد، به چشم نمیخورد. بنابراین، پژوهش حاضر در پی آن است تا با تکیه بر آرای شوتز- که در زمینۀ پدیدارشناسی اجتماعی چهرۀ شناخته شدهای است- تحلیلی درخور به دست دهد. چنین پژوهشی نیازمند بررسیِ برخی از مبانی نظری شوتز درباره آگاهی، بینافردیت، و مفهوم بازنمایی است؛ مفهومی که وی آن را از هوسرل اقتباس کرده و در تبیین سازوکارِ نشانه، به معنای عامِ آن، به کار بستهاست. در پایان این پژوهش، معلوم میشود که تلقی پدیدارشناختی شوتز در بابِ نماد، پیامدهای نظری خاص خود را دارد. |
---|---|
ISSN: | 2008-8833 2538-1989 |